«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (ع ص، اِ) جِ سَدَم، بمعنی گشن غالب شهوت تیزشده در گشنی، یا گشن که او را در میان شتران گذارند پس آن بانگ کند در میان آنها و شترمادگان آزمند فحل شوند، آن گشن را از میان آنها برآرند و این از جهت بد داشتن نسل اوست یا گشن بسته دهن یا بازداشته شده از گشنی بهر وجه که باشد. (منتهی الارب). || جِ سُدم و سُدُم، بمعنی چاه انباشته. (منتهی الارب).