«لغت نامه دهخدا»
[اِ فَ] (اِخ) نام دهی بمرو. (منتهی الارب). یکی از قرای مرو قرب فاز. و آنرا اسبس و القن گویند و از آنجاست خالدبن رقادبن ابراهیم الذهلی الاسفسی. (معجم البلدان). || نام دهی بجزیرهء ابن عمر که باغها و نهرهای بسیار دارد. (منتهی الارب).