اسکند

«لغت نامه دهخدا»

[اِ کَ دَ] (اِخ) (از سانسکریت اسکنده(1)) صنم اسکندبن مهادیو صبی راکب طاوس فی یده شکد، و هو کالسیف قاطع فی الجانبین و مقبضه فی وسطه علی هیئه دستج المهراس. (ماللهند بیرونی چ زاخائو ص57 س 8، و رجوع به ص 272 س12 شود). || (سانسکریت، اِ) نیز نوعی از موزونات (اشعار) هندوان. رجوع بماللهند بیرونی ص69 س14 شود.
(1) - Skanda.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر