«لغت نامه دهخدا»
[یَ بَ] (اِ) گیاهی باشد صحرایی شبیه به اسفناج و آن را در آشها کنند و به عربی غملول خوانند. (برهان) (آنندراج). برغست : چنان است کارم تباه و تبست که نبود مرا نانخورش جز یبست. فرید احول (از جهانگیری).