آبگز

«لغت نامه دهخدا»

[گَ] (ن مف مرکب) آبخست. آبزُرُفْت.
- آبگز شدن؛ تباه شدن قسمتی از میوه.
- || ترنجیده شدن پوست تن آدمی بسبب آب، چنانکه کارگران حمّام را.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر