بازاری کردن

«لغت نامه دهخدا»

[کَ دَ] (مص مرکب) بازار کردن. عرضه کردن متاع و کالا. (ناظم الاطباء). || بر سر زبانها انداختن. همه جایی کردن. بهمه گفتن. بهمه رساندن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر