بازپس دادن

«لغت نامه دهخدا»

[پَ دَ] (مص مرکب) رد کردن. مسترد کردن : بعد از آن برده های قبیله سرق بازپس دهند. (تاریخ قم ص300).
گر تضرع کنی و گر فریاد
دزد زر بازپس نخواهد داد.
سعدی (گلستان).
تو بچشمان مست و پیشانی
دل ما بازپس نخواهی داد.سعدی (طیبات).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر