«لغت نامه دهخدا»
[سَ شُ دَ] (مص مرکب) عقب عقب رفتن. قهقرا. (فرهنگ شعوری ج 1 ص180). فرار کردن. عقب نشستن. (ناظم الاطباء). || صورتی از بسر شدن بمعنی بپایان رسیدن. رجوع به باسری شدن شود. || کنایه از شتافتن برای انجام کاری. سرقدم کردن.