باسر شدن

«لغت نامه دهخدا»

[سَ شُ دَ] (مص مرکب) عقب عقب رفتن. قهقرا. (فرهنگ شعوری ج 1 ص180). فرار کردن. عقب نشستن. (ناظم الاطباء). || صورتی از بسر شدن بمعنی بپایان رسیدن. رجوع به باسری شدن شود. || کنایه از شتافتن برای انجام کاری. سرقدم کردن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر