باشقرد

«لغت نامه دهخدا»

[قِ] (اِخ) ناحیه ای در دامنه های جبال اورال. در تقسیم بندی ممالک چنگیز این ناحیه و ناحیهء بلغار سهم جوجی گردید و چون جوجی قبل از فوت پدر مرد این اراضی به پسر او باتو رسید. رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص109 و 567 و نیز رجوع به باشغرد و باسکیر و باشکیر شود :توشی خان بن چنگیزخان مهتر پسر او بود بحکم پدر ولایات خوارزم و دشت خزر و بلغار و سقسین و الان واس (؟) و روس و مکس و باشقرد و آن حدود بدو مفوض بود. (تاریخ گزیده چ عکسی ص 575). یافث بن نوح... بلغاریان و برطاسیان و باشقردیان از تخم اوند، یونانیان و فرنگیان و بعض رومیان از نسل اواند. (تاریخ گزیده چ عکسی ص 28).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر