«لغت نامه دهخدا»
[ضِ] (ع اِ) دلال شتران. (منتهی الارب) (آنندراج). || حمال متاع مردمان. (منتهی الارب) (آنندراج). کسی که کالای قبیله را حمل میکند، چنانکه گویند: جاء باضع الحی. (ازاقرب الموارد). || (ص) شمشیربران. (منتهی الارب). سیف قطاع. ج، بَضَعَه. (اقرب الموارد). || آب گوارا. (از منتهی الارب) (آنندراج): ماء نمیر. زاکی. (اقرب الموارد).