«لغت نامه دهخدا»
[قِ رَ] (ع ص) تأنیث باقر. شکافنده. - رجل باقره؛ آنکه در علوم جستجو کند و ژرف نگرد. (از تاج العروس). - فتنه باقره؛ فتنهء عظیم و وسیع. (از تاج العروس) و در حدیث آمده است: ستأتی علی الناس فتنه باقره تدع الحلیم حیران. فتنه ای تفرقه انداز و مزیل الفت. (ناظم الاطباء) (آنندراج). یعنی شکافندهء الفت و شق کنندهء عصا. (از اقرب الموارد). و رجوع به باقر شود. || شمشیر تیز و بران. (آنندراج).