بخشی

«لغت نامه دهخدا»

[بَ] (ص، اِ) (مغولی بخشی، بگسی(1) از چینی جدید پسی(2) پشیه(3)، چینی میانه پاک دزی(4) بمعنی مرد دارای اطلاعات وسیع). (از فرهنگ فارسی معین). محرر و منشی. || جراح. || نایب حاکم. || ناظر. (ناظم الاطباء). || روحانی، روحانی بودایی. ج، بخشیان. (فرهنگ فارسی معین). پیشوایان دین مغول، عیافان و احکامیان یا جادوگران مغول. (یادداشت مؤلف). عنوان کاهن و روحانی بودایی در نزد مغول. و بمعنی نویسنده و دبیر و خواننده و جراح نیز به کار رفته است، ولیکن مطابق تحقیق کاترمر، این لفظ معادل کلمهء چینی خوشانگ است، و همان لاما در تبت میباشد. بخشیان در ردیف ساحران شمرده شده و بت پرست بوده اند. مارکوپولو بخشیان را عبارت از ساحران و منجمان مغول شمرده و کلمهء بخشی را بمعنی منجم و روحانی دانسته است. سیاح دیگری به نام ریکو دو مون کروا(5) می نویسد: بخشیان خدایان متعدد دارند. بعضی به 365 خدا قائلند و هم میگوید که سلطان ارغون بجهت تعبیر خوابی که دید بخشیان را احضار کرد. کلمهء بخشی بمعنی عالم و مجتهد و معلم و کاهن و روحانی هنوز در مغولی و زبان منچو وقَلموق و قرقیز باقی مانده است، و بخشیان در دیرها و معابد بودائیان محترم و معزز شمرده میشوند آنها در نزد سلاطین مغول حرمت و مکانتی تمام داشته اند، چنانکه گیوک خان گروهی از آنها را در نزد خویش داشت و مهر خاصهء خویش را به یکی از آنان داد و او را مأمور تفتیش و تحقیق احوال رعایا در تمام قلمرو خویش کرد، قوبلای قاآن نیز در حق آنها اکرام تمام نشان میداد. در دستگاه ایلخانیان مغول نیز بخشی ها دارای مقام و منزلت عالی بوده اند، چنانکه اباقاخان تربیت نوادهء خویش غازان خان را بدانها واگذاشت، و ارغون نسبت بدانها احترام فراوان مبذول می داشت با اینهمه غازان چون اسلام آورد بخشیان و لامایان را واداشت که اسلام آورند و یا بولایات خویش بازگردند. باری بخشیان مسلمان به عنوان کاتب و شاید عارض در دستگاه تیمور نیز وجود داشته اند و منصب بخشی گری در دربار اعقاب تیمور غالباً مخصوص ترکان بوده، و گاه در دربار گورکانیان هند نیز لشکرآرایی و امیری به آنها واگذار میشده است، و در دستگاه بابر و اکبرشاه نیز ظاهراً عنوان بخشی گری مخصوص امرای سوار و یا عارضان سپاه بوده است. (از دایره المعارف فارسی به اختصار) : و بخشیان و امرا گفتند رفتن به بغداد عین مصلحت است. (جوامع التواریخ رشیدی). و چون [ غازان ] در اوایل سن طفولیت نزد جد بزرگوار خویش اباقاخان می بود و او مایل براه و شیوهء بخشیان و معتقد معتقدات ایشان، او را بیک دو بخشی بزرگ سپرد. (تاریخ غازانی ص77). حکم یرلیغ بنفاذ پیوست که در دارالسلطنهء تبریز و بغداد و دیگر بلاد اسلام تمامت معابد بخشیان و بتخانه ها و کلیساها و کنشتها خراب کنند. (تاریخ غازانی ص85). پادشاه اسلام همواره با بخشیان بهم در بت خانه ملازم بود. (تاریخ غازانی ص166). بتخانه ها و آتشکده ها و دیگر معابد... را خراب کردند و اکثر جماعت بخشیان بت پرست را مسلمان کردند. (تاریخ غازانی ص188).
(1) - bagsi.
(2) - Po-si.
(3) - Po-sih.
(4) - Pak-dz'i.
(5) - Ricold de Mont-Croix.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر