«لغت نامه دهخدا»
[بَ اِ تِ] (ص مرکب) آنکه اعتقادش بد است. بداندیشه. بدفکر : چون وزیر ماکِر بداعتقاد دین عیسی را بدل کرد از فساد.مولوی. به نیت غزا و جهاد کفار بداعتقاد بکنار دریای گنگ رفته. (حبیب السیر ج 3 ص155).