«لغت نامه دهخدا»
[بَ گَ] (ص مرکب) بدکننده. بدکار : هر که او بدگر است و بدکار است گر چه زنده ست کم ز مردار است.سنایی. مکن بد میامیز با بدگران ز بد کردن بدگران کن کران. شمسی (یوسف و زلیخا). و رجوع به بدگری شود.