«لغت نامه دهخدا»
[بَ مَ هَ] (حامص مرکب)بدکیشی. بددینی. الحاد. (فرهنگ فارسی معین) : و انوشروان حکایت مزدک لعنه الله و بدمذهبی او شنیده بود. (فارسنامهء ابن البلخی ص86).