بربست کردن

«لغت نامه دهخدا»

[بَ بَ کَ دَ] (مص مرکب)محصور کردن. دیواربست کردن. چینه کشیدن : باغ ویران شده بود که در وی کشاورزی کردندی و خاقان ترک فرمود تا آن همه را بربست کردند و دیوارهای بلند برآوردند و منبر و محراب ساختند از خشت نپخته. (تاریخ بخارا).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر