برپیختن

«لغت نامه دهخدا»

[بَ تَ] (مص مرکب) پیچیدن برخود چون ماری. (یادداشت مؤلف) :
طفل را چون شکم بدرد آمد
همچو افعی ز رنج او برپیخت.پروین خاتون.
رجوع به پیختن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر