برتنی

«لغت نامه دهخدا»

[بَ تَ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی برتن. غرور و تکبر و تجبر. (برهان) (آنندراج). تبختر. (ناظم الاطباء). عجب. کبر. مقابل فروتنی. تبختر و تفاخر. (مجمع الفرس) :
ندانم کت آموخت این برتنی
ترا با چنین کیش آهرمنی.فردوسی.
رجوع به برتن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر