«لغت نامه دهخدا»
[بَ دَ تَ / تِ] (ن مف مرکب)پردخته. پرداخته : از آهو سخن پاک و بردخته گوی ترازو خرد سازدش سخته گوی.اسدی. رجوع به پرداخته شود.