«لغت نامه دهخدا»
[بُ دَ] (ص لیاقت) قابل بردن. قابل حمل : شتروار سیصد ز گستردنی ز چیزی که بد شاه را بردنی.فردوسی. ز چیزی که در گنج بد بردنی ز پوشیدنیها و گستردنی.فردوسی. به اندازهء هریکی چیز داد بپوشیدشان بردنی نیز داد.نظامی.