«لغت نامه دهخدا»
[بُ دِ یَ مَ] (اِ مرکب) برد یمانی :اکنون سد [ ذوالقرنین ] بمانند برد یمنی است خطی سیاه و یکی سرخ و یکی زرد. (تفسیر ابوالفتوح رازی). سرور جملهء اثواب ز روی معنی هست برد یمنی لبس رسول مختاری. نظام قاری. و رجوع به برد یمانی شود.