«لغت نامه دهخدا»
[بَ اُ دَ نِ] (مص مرکب) بر روی روز افتادن راز. کنایه از بسیار ظاهر و آشکار شدن. (آنندراج) : گرچه این گریهء خونی بشب انداخته ای عاشق آن نیست که بر روز نیفتد رازش. فیضی (از آنندراج).