«لغت نامه دهخدا»
[بَ سُ زَ دَ] (مص مرکب) به سرخی متمایل شدن. بسرخی زدن. رجوع به ترکیبات زدن شود. - بر سرخی زدن گل؛ رنگین شدن اوراق گل چه اول موسم خوب رنگین نمی باشد بعد یکچندی بالیده و رنگین میگردد. (آنندراج) : جام می دردست و از مرغ چمن دستان خوش است گل چو بر سرخی زند وقت سیه مستان خوش است. دانش (از آنندراج).