برسنجیدن

«لغت نامه دهخدا»

[بَ سَ دَ] (مص مرکب)سنجیدن :
نیک و بد بنیوش و برسنجش بمعیار خرد
کز خرد برتر بدو جهان سوی من معیار نیست.
ناصرخسرو.
نخسبم شب که گنجی برنسنجم
دری بی قفل دارد کان گنجم.نظامی.
و رجوع به سنجیدن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر