بر سیخ کشیدن

«لغت نامه دهخدا»

[بَ کَ دَ] (مص مرکب)بسیخ کشیدن. برسیخ زدن :
در همان گرمی کشد برسیخ تا نخجیر را
ناوکش را شصت صاف او ترازو کرده است.
فطرت (از آنندراج).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر