برشام

«لغت نامه دهخدا»

[بِ] (ع مص) برشمه. تیز نگریستن. (منتهی الارب). تیز و پیوسته نگریستن. || خاموش شدن از اندوه و خشم یا روی درهم کشیدن. || تیزی نظر. || نکته های رنگارنگ. (آنندراج).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر