برشمه

«لغت نامه دهخدا»

[بَ شَ مَ] (ع مص) تیز و پیوسته نگریستن به سوی کسی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از آنندراج). بِرشام. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به برشام شود. || خاموش شدن از اندوه و خشم و یا روی درهم کشیدن و ناپسند داشتن. (از منتهی الارب) (آنندراج). آشکار کردن حزن. (از اقرب الموارد). || نقطه های رنگارنگ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر