برفک

«لغت نامه دهخدا»

[بَ فَ] (اِ مرکب)(1) قرحه ایست که بدهان پیدا شود و بیشتر در اطفال و آن برنگ سفید است. قلاع. مرضی است در زبان و لب و غیره و بیشتر در کودکان. ریشی است برنگ سپید که بیشتر در دهان اطفال پیدا شود. (یادداشت مؤلف). قسمی از ورم دهان که قلاع نیز گویند و همراهی دارد با بروز بثوری که از مادهء سرشیری پوشیده شده اند و این بثور موجع و با تب همراه میباشد. (ناظم الاطباء). مرضی در دهان که بعلت حملهء یک نوع قارچ بنام موکورمیکوز(2) بوجود می آید، علامت آن یک نوع غشاء سفیدرنگی است که مخاط زبان و حلق و گلو را میپوشاند و تولید درد در نواحی حلق و ته دهان میکند و مرض با تب همراه است. (از فرهنگ فارسی معین).
.
(فرانسوی)
(1) - Les aphtes .
(فرانسوی)
(2) - Mucormycose
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر