«لغت نامه دهخدا»
[بَ] (ص نسبی، اِ) نوعی از حلواست. (آنندراج) (ناظم الاطباء). || منسوب به برف. برفدار. (ناظم الاطباء). - شیر برفی؛ شکل شیر که از برف سازند. - -مثل شیر برفی؛ غیراصیل و ساختگی. - هوای برفی؛ هوای مستعد باریدن برف.