«لغت نامه دهخدا»
[بَ] (اِ) برماه. برمای. برماهه. بیرم. گردبر. مته. مته کمان. مثقب، و بَیرم معرب آنست. (یادداشت مرحوم دهخدا): بَیرم؛ برما یا برمای درودگران خصوصاً، معرب از برماه فارسی. (منتهی الارب).