«لغت نامه دهخدا»
[بَ رَ جَ] (اِ) حلقه ای باشد از طلا و نقره و امثال آن که زنان در دست و پای کنند، آنچه در دست کنند دست برنجن و آنچه در پای کنند پای برنجن خوانند. (برهان) (از آنندراج). اورنجن. برنجین. ورنجن. || هر زینت زنانه. (ناظم الاطباء).