بروبیا

«لغت نامه دهخدا»

[بُ رَ / رُو] (اِمص مرکب) رفت و آمد. دم و دستگاه. تجمل و تعین. (فرهنگ لغات عامیانه).
- بروبیا داشتن؛ دستگاه و جلال و تعین داشتن. بروبرو داشتن. بسبب تعین و تمول در خانه باز، و آمد و شد بسیار داشتن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر