«لغت نامه دهخدا»
[بَرْ وَ قَ] (ع اِ) یکی بروق. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). در مثل است: أشکر من بروقه؛ حق شناس تر و سپاسگزارتر از بروقه، چه آن با دیدن ابر سبز شود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به بَروَق شود.