بریدانه

«لغت نامه دهخدا»

[بَ نَ / نِ] (ص نسبی، ق مرکب)چون بریدان. مانند بریدان.
- بریدانه مرقع؛ جامه ای چون جامهء پیکها و بریدها :
هدهدک پیک بریدیست که در ابر تَنَد
چون بریدانه مرقع به تن اندر فکند.
منوچهری.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر