پذیرفتگار

«لغت نامه دهخدا»

[پَ رُ] (نف) متعهد. قبول کننده. پذرفتار. پذیرفتار. || فرمانبردار. (برهان). مطاوع. || مقرّ. معترف. || سردار و ریش سفید قوم. (برهان). زعیم.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر