«لغت نامه دهخدا»
[پُ پَ] (ص مرکب) (گل...) مضاعف (در گل). صدبرگ. پربرگ. عبهر پرپر؛ عبهر مضاعف. || پوشیده از پر : زمین کوه تا کوه پرپر بود ز فرش همه دشت پرفر بود.فردوسی. پرپر زدن. [پَ پَ زَ دَ] (مص مرکب) در تداول زنان، مردنِ جوان بی سابقهء بیماری یا با بیماری کوتاه. پر و بال زدن.