پرطاق

«لغت نامه دهخدا»

[] (اِ) قسمی جامه :
مکن پرطاق والا را منقش
که بنیادش نه بنیادیست محکم.نظام قاری.
پرطاقت.
[پُ قَ] (ص مرکب) پرتحمل. حمول. گرانجان. تاب آورنده. مقابل کم طاقت.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر