«لغت نامه دهخدا»
[پَرْ زَ دَ] (مص مرکب) پرواز کردن. پریدن. اطاره: در حال دیدند که جبرئیل پرواز زد تا آسمان و تمام شهرها و دهها و کوهها را از زمین برکند. (قصص الانبیاء ص57).