پریزاده

«لغت نامه دهخدا»

[پَ دَ / دِ] (ن مف مرکب) پریزاد. فرزند پری. پری نژاد :
همه رخ چو دیبای رومی برنگ
خروشان ز چنگ پریزاده چنگ.فردوسی.
پریزاده ای یا سیاوخشیا
که دل را بمهرت همی تخشیا.فردوسی.
سیاوش نیم نز پریزادگان
از ایرانم از شهر آزادگان.فردوسی.
پریزادگان رزم را دل پسند
بپولاد پوشیده چینی پرند.عنصری.
پریزپ.
[پْری / پِ زُ] (فرانسوی، اِ)(1)پریوزوپ. جنسی از حشرات اورتوپتِر(2). راه رونده، از دستهء(3) فاسمیده(4) که در نواحی گرمسیر مرطوب(5) یافته میشود.
(1) - Prisope. .
(فرانسوی)
(2) - Orthopteres .
(فرانسوی)
(3) - Famille .
(فرانسوی)
(4) - Fasmides .
(فرانسوی)
(5) - Tropicales
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر