پزغند

«لغت نامه دهخدا»

[پُ غَ] (اِ)(1) بمعنی پزغنج است و آن پسته مانندی باشد بی مغز که بدان پوست را دباغت کنند. (برهان قاطع). بزغند. بزغنج. بزغن. بزغش. || صاحب فرهنگ شعوری آنرا بمعنی برگ سماق و برگی که با آن دباغت کنند آورده و گوید در بعض نسخ بمعنی آواز استر آمده است.
.
(فرانسوی)
(1) - Galle de pistachier
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر