پشت سر

«لغت نامه دهخدا»

[پُ تِ سَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) قفا. || نهانی. در خفا. در غیبت. در غیاب (مقابل پیش رو).
- پشت سر کسی بد گفتن؛ پیش رو خاله پشت سر چاله.
- پشت سر کسی دیدن؛ زوال کسی را دیدن. (غیاث اللغات).
فلکها را توانی پشت سر دید
بنور عشق اگر دل زنده باشی.
صائب (از فرهنگ ضیاء).
-در پشت سر کسی؛ در قفای او. در غیاب او.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر