پشگولی

«لغت نامه دهخدا»

[پَ] (حامص) قوی اندامی و حرص در کار. (لغت نامهء اسدی نسخهء نخجوانی) :
هرچه یابی از آن فرومولی
نشمرند از تو آن به پشگولی.عنصری.
لکن این شاهد ظاهراً برای معانی مزبور نیست.
پشل.
[ پَ شَ / پِ شِ ] (اِ) دو چیز را گویند که بر یکدیگر زنند تا آواز کند و بعضی گویند دو چیز است که با یکدیگر بگیرند و بکوبند و به این معنی بجای حرف اول نون هم گفته اند. (برهان قاطع). رجوع به بشلیدن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر