پفک

«لغت نامه دهخدا»

[پُ فَ] (اِ مصغر) آلتی از نی یا چوب میان کاواک که کودکان بدان با گلوله های گلین گنجشک شکار کنند. لوله ای که کودکان مهرهء گلین در آن نهاده و بفشار دم و نفس مهره را جهانده و گاه بدان گنجشک شکار کنند. چوب میان کاواک یا نی که کودکان مهره و گلولهء گلین در آن نهند و بزور دم و نفس بیفکنند و بنجشک شکرند:
...(1) دارم که نام دارد نیمور
همچون پفک عقیق کش مهره بلور.سوزنی.
تُفَک. تزتک(2). || نوعی شیرینی سخت سبک که از سفیدهء تخم مرغ و قند سازند که در دهان زود آب شود. قسمی شیرینی کم وزن و میان خالی.
(1) - ن ل: چیزی.
.
(فرانسوی)
(2) - Sarbacane
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر