«لغت نامه دهخدا»
"[پَ کُ لَ] (اِ مرکب، از اتباع)تک و پوی و گرد مردم برآمدن. (برهان قاطع). || بی هنری و رعنائی. (فرهنگ سروری). || آلات خانه و به این معنی به تقدیم لک بر پک هم گفته اند و مشهور نیز این است. (برهان قاطع) : چو لوت و پوت شود تار و مار، مرد فقیر چه میکند خر و بز، یا چه میکند لک و پک. (از فرهنگ سروری). پکه. [پِ کِ] (اِخ)(1) ژان. طبیب و کالبدشکاف فرانسوی. متولد در دیپ مولد 1622 و وفات 1674 م. او کاشف مجاری کیلوس است. (1) - Pequet , Jean."