پگ

«لغت نامه دهخدا»

[پَ] (ص) زن نارپستان را گویند. (برهان قاطع). زن و دختر لیموپستان. کاعب. || (اِ) گلوله و بندقی که طفلان بدان بازی کنند. (برهان قاطع). گُروهه(1). (فرهنگ سروری). تیله. || گاورس. (برهان قاطع). || دستار. این لفظ هندی است. (غیاث اللغات).
(1) - و ظاهراً همین لفظ است که معرب و جُلاهَق شده است.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر