«لغت نامه دهخدا»
[پَ لَ / لِ بَچْ چَ / چْ چِ] (اِ مرکب) پهلوان زاده. بچهء پهلوان. کودک زورمند. پهلوان خردسال. بچه پهلوان (در تداول مردم قزوین): یکی پهلوان بچهء شیردل نماید بدین کودکی چیردل.فردوسی. پس از باره رودابه آواز داد که ای پهلوان بچهء گردزاد.فردوسی. ط ||نوچه.