پیاب

«لغت نامه دهخدا»

[پَ] (اِ مرکب) پایاب که بن حوض و ته دریا باشد و به عربی قعر گویند. (برهان). پایاب. ته دریا. بن دریا. قعر.
- بی پیاب؛ بی پایاب، جائی که پا بقعر آن نرسد. (انجمن آرا).
||نهایت هرچیز. ||تاب و طاقت. (برهان). و رجوع به پایاب شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر