«لغت نامه دهخدا»
(ص نسبی) گره درگره. خم اندرخم. شکن برشکن. || کنایه از ناز بسیار و سرکشی معشوق : شاه چون دید پیچ پیچی او چاره گر شد به بدبسیچی او.نظامی. ز پیچ پیچی و شیرینیت عجب نبود که روزگار ز تو شکل نیشکر سازد. مجیر بیلقانی.