پیر جادو

«لغت نامه دهخدا»

[رِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب)پیر ساحر. جادوی پیر. || (ص مرکب) پیرْجادو در ساحری عمر گذارده. در جادویی بس ماهر :
یکی نام او بی درفش بزرگ
گوی پیر جادوی سینه سترگ.دقیقی.
همه پیش او دین پژوه آمدند
وزان پیر جادو ستوه آمدند.دقیقی.
بدو گفت کای ترک برگشته بخت
سر پیر جادو ببین بر درخت.فردوسی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر