«لغت نامه دهخدا»
[گَ دَ] (مص مرکب) پیر کردن. اِکماء. قنسره. اشابه. سفال. سفول. اکویداد. (منتهی الارب) : گَرد رنج و غم که بر مردم رسد زودتر می پیر گردد مرد شاب.ناصرخسرو.